آفت معلومات!
نگرانی از افول پزشکان ایرانی در جایگاه طبابت داخلی که این روزها، چهره جامعه را در بر گرفته تا با تعطیل بودن مطبها و پایین کشیدن کرکره محل تلاش این قشر از خادمان، چالش تازه را به معضلات قبلی بیفزاید
نگرانی از افول پزشکان ایرانی در جایگاه طبابت داخلی که این روزها، چهره جامعه را در بر گرفته تا با تعطیل بودن مطبها و پایین کشیدن کرکره محل تلاش این قشر از خادمان، چالش تازه را به معضلات قبلی بیفزاید. نگاهی به مناطق ویژهای که در شهرها به بحث درمان اختصاص داشته گویای این واقعیت تلخ است تا هرروز پزشکی پا به دامنه ناتوانی جسمی بگذارد و خود را بازنشسته کند که در دوران فاجعهبار کرونا این اتفاق در اکثر شهرهای کشور بهوفور افتاد و برای نمونه خیابانی در مرکز شهر اصفهان با دارا بودن ۵ مطب فعال امروز فاقد پزشک و داروخانه باشد زیرا دو تن از آنها دارفانی را وداع گفته و دو تن دیگر لباس بازنشستگی به تن کردهاند و پنجمی نیز به بیماری آلزایمر دچار شده است و در خیابانی بالاتر بحران به نحوی شدیدتر پیش آمده تا کلینیک همیشه فعال امام موسی صدر از سی تابلو روشن حضور پزشکان متخصص به چهار مطب غیرتخصصی آنهم بهصورت نیمهوقت قناعت نماید! اگرچه روند این فاجعه با چراغ خاموش برای یک کلانشهر در کوتاهترین مدت بااهمیت به نظر نمیرسد اما چون این پروسه نهتنها در اصفهان بلکه در تمام کشور و بخصوص نقاط محروم ادامه یافته میتوانند
تأثیرات مخربی در آینده داشته باشد. باید پرسید این سونامی از کجا نشأت گرفته و باعث آن چیست که میرود تا بار دیگر پای پزشکان خارجی را به کشور باز کند؟ دورنمای اغواکننده شیخنشینهای حاشیه خلیجفارس یکی از پاشنه آشیلهایی است که شغل طبابت و درمان را در ایران همانند دیگر حرفهها به چالش کشیده است و از آنسو افت معضل نزول فرزندآوری در میان جامعه میباشد تا جانشینی برای این گروهها تولید نشود که مهمتر از همه اینها باید به افت سواد در بین دانش آموزان اشاره نمود تا چالش ترس از فراگیر شدن ویروس کرونا و آلودگی ممتد هوا به تعطیلی مدارس منجر شود که از مهمتر علتهای آن است و ابهاماتی را پیش رو آورد چرا وقتی به یک دانشآموز کلاس چهارم ابتدایی چند متن میدهیم، نمیتواند آنها را بهخوبی و روان بخواند که این بهنوعی نتیجه آزمونی بینالمللی به نام «تیمز و پرلز» است تا میزان سواد خواندن و نوشتن را اندازهگیری کند. اطلاعات دیگری که میتوان بهعنوان یک شاخص مدنظر قرار داد، همین نمراتی است که سازمان سنجش هرسال بعد از برگزاری کنکور در گروههای آموزشی مختلف مانند ریاضی، تجربی، انسانی و هنر اعلام میکند و اگر نمرات دروس تخصصی و
پایه را لحاظ کند و ضمن تجزیهوتحلیل در اختیار آموزشوپرورش سراسر کشور قرار دهد خواهند دید که حتی نمره ادبیات فارسی دانش آموزان در کنکور سراسری هم تقریبا زیر صفر است و نمره منفی گرفتهاند و البته در دروس دیگر همچون ریاضی، شیمی و فیزیک ناگفتنی است، نگاهی به امتحانات نهایی هماهنگی کشوری روی پایه دوازدهم بیندازند که سالهای سال است معدل آن همچنان بر روی عدد 12 مانور میدهد. البته این امتحان شاید دقت کنکور را نداشته باشد اما دور از انتظار هم نیست. حالا اگر در دوران ویروس کرونا کمی افت نکرده باشد. اینها قسمتی ازنقطهنظرهای ابراهیم سحرخیز معاون سابق آموزش متوسطه وزارت آموزشوپرورش است که دراینباره اذعان دارد «ما در چند سال اخیر شاهد نابرابریهای شدیدی در آموزشوپرورش هستیم. آمدهایم مدارس را غربال کردهایم، یک دسته مدارسی داریم که اسم آن را مدارس سرآمد گذاشتهایم و در این مدارس دانشآموزان با نمرههای بالا جمع میشوند. معمولاً هم متعلق به خانوادههایی هستند که در دهکهای بالا و دهکهای 9 و 10 جامعه قرار دارند، یعنی هم پولدار و متعلق به طبقات بالاتر هستند و هم در مدارس سرآمد تحصیل میکنند. درمجموع مدارس سرآمد یا
به معنای واقعی غیردولتی هستند یا مدارس دولتی خاص پول بگیر مانند تیزهوشان، نمونه دولتی یا هیئتامنایی هستند. اینها بهاندازه کافی برای بچهها وقت اختصاص میدهند، چون شهریه میگیرند، کلاس فوقبرنامه، کلاسهای ویژه امتحان نهایی و کنکور به همراه معلم مضاعف دارند و حتی در تیزهوشان ما ریاضی جبرانی و زبان جبرانی داریم که همه اینها در رقابت دانشآموزان این مدارس با دیگر دانشآموزان تأثیرگذار است.» رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس پیرو این نتایج نگرانکننده و اظهارنظر کبگانیان دبیر ستاد راهبردی نقشه جامع علمی کشور گفته است نتایج عملکرد دانش آموزان ایرانی در آزمونهای بینالمللی «تیمز و پرلز» در دو حوزه ریاضیات و خواندن و نوشتن بسیار نگرانکننده و نشاندهنده افت شدیدی است و ادامه میدهد: «میانگین معدل دانش آموزان کشور 5/11 میباشد.» ابراهیم سحرخیز معاون سابق آموزش متوسطه وزارت آموزشوپرورش در ادامه این بحث اینگونه عقیده دارد که: «شاید حدوداً 14 درصد دانشآموزان به مدارس غیردولتیها بروند، ولی همه غیردولتیها جزو مدارس سرآمد نیستند و ما غیردولتی هم داریم که معدل آن به 10 هم نمیرسد. مدارس سرآمد مدارس غیردولتی و
لاکچری هستند که در تهران خیلی زیاد و در دیگر استانها هم بهتناسب بزرگی و کوچکی استان دو، سهتایی هستند که به اینها باید مدارس خاص دولتی را هم اضافه کرد» تا ضمن مقایسه درصد معدود با کل دانش آموزان کشور به عمق فاجعه در آینده و آفت معلومات در آنها پی برد.
ادامه دارد